نغمه ی شادی
فصل غصه سر رسيده
و خيمه ي سياه شب بر چهره ي زمين گسترده شده بود
و همكنون روز، جانشين عكس خويش است.
بيا شاد باشيم
دنيا ارزش آنرا ندارد كه كلي غم و غصه را در كوله باري از خاطره اده و خسته و آشفته
راه پر پيچ و خم زندگي را طي كنيم.
حتماً در ميانه ي راه فنا خواهيم شد.
حتماً با مشكلات عديد روبرو و نابود خواهيم شد.
اين زندگي دو روزه ارزش دمي غم را ندارد شاد باشيم، شادي سرلوحه ي درخشان
زندگي است.
عشق شادي مي طلبد و دوستي با غم يعني حسرت و افسوس.
اشك غم تلخ است
و زماني كه بر چشم آسماني رنگ راه يابد زيبايي را از او مي گيرد.
بيا از اوج شادي بخنديم گريه كنيم.
غصه، مثل ابرهاي تيره كه رنگ نيلي آسمان را پشت پيكر عظيم خود پنهان مي كنند
سيماي فضا را فرسوده و چهره ي غم را افسرده مي كنند.
نغمه ی شادی