با سلام خدمت همراهان سایت هشت آ هشت ، امروز با غزل هاشور اشک از هوشنگ بهداروند با شما خواهیم بود.
هاشور اشک
بر بوم خاطراتم هاشور می زند اشک
در لحظه های دردم تنبور می زند اشک
بر بوم خنده های، رنگین کمانی من
پیوسته، نقش های ناجور می زند اشک
هر روز صد تلنگر، چون دانه های باران
بر شیشه دل من از دور می زند اشک
در جشن خنده هایم، در ساحل نگاهم
دائم دم از حضور یک سور می زند اشک
بردار لحظه های تنهائی ام، همیشه
بانگ اناالحقی چون منصور می زند اشک
شاعر: هوشنگ بهداروند