شعر گُلِ ختمی از محمود کیانوش

پربازدیدترین این هفته:

اشتراک گذاری این مطلب:

فهرست مطالب:

شعر گُلِ ختمی از محمود کیانوش

یک گُلِ ختمیِ قرمز آنجا می بینم؛
خواهرم می گوید:
راستی، دیشب چه هوایی بود!
باد سنگین و شتابان می آمد،
تنه اش را بر من می انداخت،
نَفَسم را می بُرّید،
می رفت.
خواهرم،
آن گُلِ ختمی قرمز را، من
می شناسم دیری ست؛

باد را می خواهد،
امّا
ساقه اش نازک و آغوشش تنگ،
عاشقِ کوچکِ بی تدبیری ست.

منبع:کتاب آب های خسته

 

شعر گُلِ ختمی از محمود کیانوش

اینجا می تونی سوالاتت رو بپرسی یا نظرت رو با ما در میون بگذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *