اموزش لغات 504 با معنی بخش دوم

پربازدیدترین این هفته:

اشتراک گذاری این مطلب:

فهرست مطالب:

unaccustomed – ناآشنا – غیر عادی

the king was unaccustomed to having people disobey him
پادشاه به داشتن مردمی که از او سرپیچی کنند عادت نداشت

bachelor – مجرد – مرد مجرد

my brother took an oath to remain a bachelor
برادرم قسم خورد که مجرد باقی بماند

qualify – صلاحیت پیدا کردن – واجد شرایط شدن

i am trying to qualify for the job which is now vacant
سعی می کنم برای شغلی که در حال حاضر بلاتصدی است واجد شرایط بشوم

corpse – جسد – جنازه – نعش

the corpse was laid to rest in the vacant coffin
جنازه در تابوت خالی قرار داده شد

conceal – مخفی کردن – پنهان کردن

tris could not conceal his love for gloria
تریس نتوانست عشق به گلوریا را پنهان کند

dismal – ملامت آور – غم انگیز – افتضاح – اندوهگین

i am unaccustomed to this dismal climate
به این آب و هوای گرفته عادت ندارم

frigid – سرد – خشک – غیر دوستانه – رفتار و برخورد سرد

inside the butcher’s freezer the temperature was frigid
دمای داخل فریزر قصاب بسیار سرد بود

frigid – سرد – خشک – غیر دوستانه – رفتار و برخورد سرد

 

eskimos inhabit the frigid part of alaska
اسکیموها در بخش بسیار سرد آلاسکا زندگی می کنند

numb – بی حس – کرخت

my fingers quickly became numb in the frigid room
انگشتانم در اتاق خیلی سرد به سرعت کرخت شدند

اینجا می تونی سوالاتت رو بپرسی یا نظرت رو با ما در میون بگذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *