Category: داستان

داستان اخلاقی (حج مقبول) شخصی به نام عبدالجبار مستوفی به حج می‌رفت. او هزار دینار زر همراه خود داشت. روزی

خداوند همواره ناظر اعمال ماست… فقیری پسری کم سن و سال داشت. روزی به او گفت: با هم برویم از

نماز با طمأنینه در سرمایی که اشک چشم یخ می‌زد مرحوم راشد نقل می‌کند: اواسط زمستان بود که هیزم ما

داستان اخلاقی (ادب برآوردن حاجت مؤمن) مردی انصاری نزد امام حسین (علیه السلام) آمد و خواست تا حاجت خود را

داستان اخلاقی (شاهزاده تيره بخت) حال افتادگان در چاه محبت دنیا و غرق شدگان در تاریکى شهوات ، مانند حال

داستان اخلاقی (به امید کرم) جوانى از کویى مى گذشت.صیدى را بر شاخه درختى دید. تیرى انداخت تا آن را

داستان اخلاقی (مبارزه در وجود انسان) سرخپوست پیری برای کودکش از حقایق زندگی چنین گفت : در وجود هر انسان،

داستان اخلاقی (کلید نجات) مردی خدمت حضرت رسول (ص ) آمد و عرض کرد مرا راهنمائی کن به نافعترین کارها