امروز با شما کاربران سایت 8a8.ir هستیم با
بررسی هنر آبستره در غرب (بخش دوم)
به علاوه، از نظر «ورینگر» همین گرایش انسان به سوی آبستره
بر هنرهای ابتدایی و هنرهای موجود در شمال اروپا
که الهام بخش نهضت اکسپرسیونیسم بودهاند، حاکمیت دارد. بنابراین، مسئله
اصلی برای «ورینگر» این است که یک تئوری
مشخص برای اساس پیدایش اکسپرسیونیسم شمال اروپا که دقیقا نقطه مقابل
ناتورالیسم مدیترانهای میباشد، ارائه میدهد،
نه اینکه تنها به توجیه هنر آبسترهای که درحال تکوین
میباشد، بپردازد.» (بورداس، 1378، 110)
در دهههاي اول قرن بیستم شمار زیادي از هنرمندان
تجربه آفرینش آثار تجریدی را آغاز کردند. آنان از منابع
مختلفی الهام میگرفتند اما هدف اصلی آنها به زیر
سوال بردن مسئله بازنمایی به عنوان کلیت یا هدف هنر بود.
برخی هنرمندان رویکردهاي سنتی به فرم را به چالش
گرفتند و برخی دیگر مصمم شدند روي رنگ و نور و تاثیر
آنها بر روي یکدیگر و بر روي انسان تمرکز کنند. براي
بعضی دیگر نیز الگوهاي موسیقایی الهام بخش خلق
آثاري نو در زمینه نقاشی تجریدی بود. براي برخی
دیگر هم سرعت و انرژي به دل مشغولی اصلی بدل شده بود.
آنچه وجه مشترک تمامی حرکتهای مدرن هنری ـ تا
پیش از هنر آبستره ـ در فرانسه محسوب میشود؛
چهارچوب مشخص و البته فیگوراتیو آنهاست: رئالیسم،
حرف تازهای در مضمون داشت. زندگی روزمره کارگردان
و دهقانان به تصویر کشیده شد؛ با ظهور امپرسیونیسم،
تکنیک دچار تغییراتی گشت؛ اما محتوا همچون گذشته
باقی ماند. نئوامپرسیونیسم، تجربهای علمی
در رنگ و نور بود. سیر تدریجی
نقاشی، از این پس با وساطت هنرمند همراه بود.
در این میان هنرمند، بیش از آنکه منتقل کننده جهان
پیرامون بر روی بوم باشد، به عنوان واسطهای صاحب نظر،
در بیان دیدگاه و احساس خویش، پا به میدان هنر نقاشی
گذاشت و آنچه را که خود به آن میاندیشید در نقاشیهایشان به تصویر درآورد.