داستان اخلاقی از شهید حسن باقری
برای خدا
عملیات بیتالمقدس تازه تمام شده بود که خبر رسید اسرائیل به جنوب لبنان حمله کرده.
از طرف سپاه چند نفر رو انتخاب کردند که برای ایجاد یک قرارگاه به لبنان اعزام شوند. من
هم یکی از انتخاب شدهها بودم. وقتی برادرم حسن، فهمید آمادهی رفتن شدم، بهم
گفت: «نکنه فکر کنی چون برای جنگ با اسرائیل انتخاب شدی، کسی هستی و مهم
شدی؛ نکنه غرور بگیردت. اینم بدون که تو با نیروهای بسیجی هیچ فرقی نداری. اونجا
هم که رفتی برای خدا کار کن و مراقب باش خودت رو گُم نکنی».
داستان اخلاقی از شهید حسن باقری