داستان اخلاقی (نوازش یتیم)

داستان اخلاقی (نوازش یتیم)

افزایش تعداد ورودی وب سایت شما از گوگل فقط با تولید محتوای هدفمند ممکن است

این یک راهکارقطعی و همیشگی است

داستان اخلاقی (نوازش یتیم)

یکی از همکلاسی های شهید نواب صفوی درمدرسه حکیم نظامی تهران می گوید:

در بازگشت از مدرسه بایکی از همکلاسی هایم دعوا کردم او سنگی به من پرتاب و سر

مرا شکست وگریه کنان به منزل رفتم.

پدرم تا چهره خون آلود مرا دید برآشفت وبرای تنبیه آن بچه به دنبال من راه افتاد.

تا به او رسیدیم اوقیافه عصبانی پدرم را دید بر خود لرزید ودر کناری پناه گرفت.

ناگهان سید مجتبی نواب صفوی (همکلاسی من) جلو آمد وبه پدرم گفت: مابا هم

شوخی می کردیم ومن سنگی پرتاب کردم وسر پسر شما شکست. اکنون برای هرگونه

مجازاتی آماده ام.

من تعجب کردم. گفتم نواب نبود.این ضارب سر من را شکست.اما مجتبی باقیافه جدی

گفت: من بودم وبرای هرگونه مجازاتی آماده ام پدرم در برابرآن صراحت وخضوع به خانه

برگشت. پس از آن از سید مجتبی پرسیدم: تو که سنگ به من نزدی، پس چرا اینقدر پا

فشاری کردی که من زده ام؟

سید مجتبی در پاسخ گفت: درست است که ضارب کار بدی کرده وبه ناحق سر تورا

شکست ولی او را میشناسم او یتیم است وپدرش ازدنیا رفته است. من نتوانستم حالت

خشم پدرت را نسبت به آن یتیم تحمل کنم و خواستم به این وسیله تا اندازه ای از درد

یتیمی او بکاهم!

منبع: قصه های تربیتی / محمد رضا اکبری

 

 

داستان اخلاقی (نوازش یتیم)

مشاوره سئو و تولید محتوا 09120647344

افزایش تعداد ورودی وب سایت شما از گوگل فقط با تولید محتوای هدفمند ممکن است

این یک راهکارقطعی و همیشگی است

امتیاز مقاله:
4.5/5

قیمت های ما به حدی بهینه است که بسیاری از وب سایت و شرکت های همکار تولید محتوای خود را به ما می سپارند.

جهت سفارش تولید محتوا و مشاوره رایگان در مورد استراتژی محتوا با ما در تماس باشید. 

نتیجه صد درصد تضمین شده است 

 

با یک کلیک تماس بگیرید