داستان اخلاقی (روحیه مردمی)

پربازدیدترین این هفته:

اشتراک گذاری این مطلب:

فهرست مطالب:

داستان اخلاقی (روحیه مردمی)

امام کاظم علیه السلام به مردی روستایی و سیاه چهره گذرکرده به او سلام کرد و مدتی

گفت و گو نمود. آن گاه به وی گفت اگر حاجتی برای تو پیش آمد، من آن را برآورده

میکنم.اصحاب گفتند یابن رسول اللَّه! آیا نزد چنین کسی می نشینی و از نیازهای او

سؤال می کنی در حالی که او به تو نیازمندتر است؟

امام علیه السلام در جواب فرمود: او یکی از بنده های خداست و به حکم قرآن برادر

ماست، که در شهرهای خداوند زندگی می کند و ما با او از یک پدر یعنی آدم هستیم و

یک دین داریم که اسلام است و شاید روزگار ما را نیازمند او سازد وپس از این که بر او

ببالیم، ما را در برابر خود متواضع بیند.

منبع:تحف العقول، بخش مربوط به امام کاظم (ع)

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود:

اَقْرَبُکُمْ مِنّی غَداً فیِ الْمَوقِفِ…اَحْسَنُکُمْ خُلْقاً وَاَقْرَبُکُمْ مِنَ الْناسِ.

نزدیک ترین شما به من در فردای قیامت …خوش اخلاق ترین و نزدیک ترین شمابه مردم می باشد.

منبع:بحار الانوار، ج 77 ص 15

منبع: قصه های تربیتی / محمد رضا اکبری ، ص 83

 

 

اینجا می تونی سوالاتت رو بپرسی یا نظرت رو با ما در میون بگذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *