خط های جهان جمله در اشغال تو باشد
بگذار زمین زیر پر و بال تو باشد
خورشید نماینده ی فعال تو باشد
بگذار پس از این همه حرافی بی ربط
خط های جهان جمله در اشغال تو باشد
هر چند خداوند غزل را به بشر داد
تا شعر برازنده ی امثال تو باشد
اوضاع جهان بدتر از آن است که بالکل
مضمون غزل فلسفه ی خال تو باشد
یک عمر قرار است به هر خاک بیفتی
تا یک وجب از خاک جهان مال تو باشد
سیمرغ شوی بگذری از قاف به قاشق!
تا مرغ نحیفی نوک چنگال تو باشد
با این همه، بگذار به جای جدلی پوچ
در این جگر سوخته جنجال تو باشد