داستان اخلاقی (حکایت شیر و خرس و روباه)
آورده اند که وقتی شیر و خرس به شرکت یکدیگر بچه آهو را کشته، در باب گرفتنش
بسیار جنگ کرده.چندان بی تاب شدند که از بهر نفس راست کردن، بر جای خود ناآرام
گرفتند.مقارن این حال، روباهی محتال (حیله ساز) بدان طرف گذر کرد و هر دو مبارز را
خیلی ضعیف و ناتوان یافته، غزاله را برداشت و راه فرار پیش گرفت.
شیر و خرس را زهره انتقام نبود.با خود گفتند ما درباره این غنیمت بر مناصفه راضی
نگشته و جنگ کردیم.آخر این روباه مکار، حصه (سهم) ما را به غارت برد.
خلاصه در خصومت و نزاع، جز زیان طرفین حاصلی دیگر نمی باشد.
منبع:حکایات دلپسند، محمدمهدی واصف
داستان اخلاقی (حکایت شیر و خرس و روباه)