داستان اخلاقی (بزرگواری)
روزی نامه ای از سوی شخصی به دست خواجه نصیر الدین طوسی که از علما و بزرگان
اسلام است رسید. از جمله مطالبی که در آن نامه بود این خطاب بسیار زشت بود : ای
سگ و فرزند سگ.
خواجه هم در جواب او چنین نوشت:
این که مرا سگ خوانده ای صحیح نیست؛ زیرا سگ با چهار دست و پا راه می رود و ناخن
های دراز دارد اما من راست قامت هستم و بر روی دو پا راه می روم، بدنم بدون مو است
و ناخن هایم پهن است، سخن می گویم و می خندم و این ویژگی ها غیر از صفاتی است
که تو به من نسبت دادی و مربوط به سگ می شود و بقیه نامه او را با کمال متانت و
بزرگواری و به دور از هر گونه سخن تند پاسخ داد.
منبع:قصه های تربیتی / محمد رضا اکبری
داستان اخلاقی (بزرگواری)