داستان اخلاقی از شهید علی صیاد شیرازی
از یک محله به یک مدرسه میرفتند اما با دو مسیرِ متفاوت.
هر چه دوستش اصرار میکرد که بیا از همین کوچه برویم، قبول نمیکرد.
میگفت: «این کوچه پُر از دختره، من نمیام. معلوم نیست این کوچه به کجا ختم
میشه!»
داستان اخلاقی از شهید علی صیاد شیرازی