داستان اخلاقی از شهید الهیار جابری
یک روز با چند ورقه وارد مدرسه شد. به هر کدام از مربیها یک ورقه داد که بالایش
نوشته بود: «حاسبوا قبل ان تحاسبوا»(خود رامورد محاسبه قرار دهید قبل از اینکه مورد
محاسبه واقع شوید).
کمی پایینتر اسم چند گناه را نوشته بود و جلوی هر کدام را خالی گذاشته بود.
بعد رو کرد به مربیها و گفت: «بیایید هر شب چند لحظه کارهامون رو بررسی کنیم و
توی این برگه بنویسیم. ببینیم خدای نکرده چند بار دروغ گفتیم، غیبت چند نفر رو کردیم،
تهمت و بدبینی داشتیم یا نه، کارهای خوبمون چقدر بوده… . آخرِ ماه با یه نگاه به این
برگه، حساب کار دستمون میاد؛ میفهمیم چطور بندهای بودیم».
داستان اخلاقی از شهید الهیار جابری