اهمیت مشارکت شهروندی (بخش دوم)
مشارکت به مفهوم عام آن از دیرباز با زندگی انسان پیوند داشته،
اما در معنای تخصصی و جدید ،پدیده نوینی به شمار میرود که از نیمه دوم
قرن بیستم و بویژه پس از جنگ جهانی دوم در حوزه علوم اجتماعی وارد شده است .
این نوع مشارکت در برخی کشورهای صنعتی جهان ابتدا در عرصه صنعت و
اقتصاد به منظور سهیم کردن مردم در مالکیت مطرح شد،اما به تدریج به دیگر
حوزه های زندگی اجتماعی نیز راه یافت،به گونه ای که امروزه سخن از
شرایطی است که مردم در تعیین سرنوشت خود و جامعه دخالت آگاهانه
و واقعی داشته باشند(شیانی، انصاری، 1393)
مشارکت را میتوان فرایند توانمند سازی محرومان وطرد شدگان تلقی کرد.
این نظر مبتنی بر شناسایی تفاوت های گروه ها و طبقات اجتماعی گوناگون ،
از نظر قدرت سیاسی و اقتصادی است(نعمت اللهی و همکاران، 1392)
افزایش جمعیت و شهر نشینی به عنوان پدیده ای فراگیر در یکصد سال اخیر،
هم کشورهای صنعتی و هم کشورهای در حال توسعه را در بر گرفته است،
بطوری که بسیاری از جوامع معاصر،دارای شهرهای پر جمعیت چند میلیونی هستند.
پیش از سال 1900 میلادی رشد شهر نشینی ، مربوط به کشور های غربی
بود اما از ابتدای قرن بیستم،دامنه شهر نشینی به کشورهای در حال توسعه
نیز کشیده شد و دهه های اخیر جمعیت شهر نشین اغلب کشورهای در
حال توسعه بیش از جمعیت روستانشین آنهاست.
مشارکت فرایندی است که از رهگذر آن افراد ذی ربط بر ابتکار های توسعه و
تصمیم ها و منابعی که نقش تعیین کننده در آنها دارند تاثیر می گذارند
(ولکاک و دیپا، 1389)
مشارکت به عنوان یک فرایند اجتماعی در قالب دو گرایش عام و خاص قابل
بررسی است که گرایش عام را مشارکت سنتی و گرایش خاص را
مشارکت مدرن می نامند.