وقت آن رسیده که موضع مهمی را بررس کنیم .بله !چگونه یک کپی رایتر شویم؟ (بدون هیچ تجربه ای) .
واقعیتش آن است که بعضی ها خیلی خوب حرف می زنند.
اصلاحا می گویند یعضی ها کاریزما دارند.
یا مثلا می گویند شخصیت کاریزماتیک هستند.
یعنی افراد بدون آنکه مجبور باشند حرف این ها رو گوش میکنند.
یک بخشی از این داستان برمیگردد به نوع صخبت کردن این افراد.
در گذشته در قبایل افرادی بودند که کارشان حل و فصل مسائل از طریق گفتگو بود.
به این افراد میانجی یا بعضا کدخدا میگفتند.
قدرت اصلی این افراد سخن ورری بود.
کلام این افراد به قدری نافذ بود که میتوانستند دو نفر را که تا دیروز به خون هم تشنه بوده اند را تبدیل به کسانی کنند که هم را به آغوش میکشند و پس از ان در کمال دوستی با هم زندگی می کردند.
انها چگونه این کار را می کردند؟
این افراد اصولا نه دوره خاصی برای این کار دیده بودند نه مدرک تحصیلی در این مورد صادر می شده.
این افراد معمولا با استعداد ذاتی خود و البته کمی تجربه که از حضور درمحافل مختلف ایجاد شده بود به این توانایی دست پیدا می کردند.
یک کپی رایتر حرفه ای هم قرار است متنی تاثیر گزار بنویسد.
به صورت علمی قوانینی وضع شده که می توانند به میزان تاثیر گزاری متن بر مخاطب اثر بگذارند.
اما این قوانین وحی منزل نیستند.
در واقع بعضی ها ذاتا کپی رایتر هستند.
نقش دانش کجاست؟
این کپی رایتر های ذاتی اگر در کنار استعداد خود برخی اصول علمی را هم بیاموزند قطعا میتوانند متون پر اثرتری ایجاد کنند.
اما در عین حال این خطر وجود دارد که در تحت تاثیر مفاهیم کحض علمی قرار گرفته و استعداد خود را به کلی کنار بگذارند.
به هر حال هر چند که کپی رایتینگ یک دانش و تخصص است اما ذوق و استعداد فردی در موفقیت در آن نقش بزرگی دارد.