«شعر یک حادثه،یک ازدحام پر تناقض از میلاد نجفی»
امروز با شما کاربران سایت 8a8.ir هستیم با شعری زیبا از میلاد نجفی
یک حادثه،یک ازدحام پر تناقض
من اتفاقی رو به بحرانم ،نگفتم؟
آرامشی از جنس طوفانم,نگفتم؟
یک حادثه،یک ازدحام پر تناقض
از رفتن و ماندن گریزانم ،نگفتم؟
تو عاشق پاییز بودی خاطرم هست
صد حیف من مرد زمستانم،نگفتم؟
با من هوایت ابری و دلگیر می شد
من خیس تر از روح بارانم ،نگفتم؟
انبوه جنگل،ای هجوم شبنم و شعر
من خشکی قلب بیابانم ، نگفتم؟
در انتهای سرزمینی از افق دور
من کلبه ای متروک و ویرانم نگفتم؟
یا شایدم یک خانه از دیوار خالی
در امتداد این خیابانم ، نگفتم؟
شاعر: میلاد نجفی
شعر یک حادثه،یک ازدحام پر تناقض از میلاد نجفی