«شعر امروز محتاج توام؛ فردا نمی خواهم از علیرضا بدیع»
امروز با شما هستیم با معرفی شعری زیبا از علیرضابدیع با عنوان
امروز محتاج توام؛ فردا نمی خواهم
امروز محتاج توام؛ فردا نمی خواهم
تا زنده باشم چون کبوتر دانه می خواهم
امروز محتاج توام؛ فردا نمی خواهم
آشفته ام…زیبایی ات باشد برای بعد
من درد دارم شانه ای مردانه می خواهم
از گوشه ی محراب عمری دلبری جستم
اکنون خدا را از دل میخانه می خواهم
می خندم و آیینه می گرید به حال من
دیوانه ام، هم صحبتی دیوانه می خواهم
در را به رویم باز کن! اندوه آوردم
امشب برای گریه کردن شانه می خواهم
شاعر:علیرضا بدیع
امیدوارم از این شعر لذت کافی را برده باشید ان شاءالله باز هم از اشعار این شاعر خوش ذوق قرار در سایت خواهیم داد
شعر امروز محتاج توام؛ فردا نمی خواهم از علیرضا بدیع