اگر فقرا نبودند توانگران سزاوار بهشت نمی گشتند
اگر فقرا نبودند توانگران سزاوار بهشت نمی گشتند…
مرد ثروتمندی با لباس پاکیزه ای به محضر رسول خدا صلی الله علیه وآله آمد و نزدیک او
نشست. آن گاه مرد تنگدستی با جامه های چرکین وارد شد و کنار مرد ثروتمند نشست،
به طوری که بخشی از جامه هایش زیر پای او قرار گرفت.
مرد ثروتمند لباس هایش را از زیر پای او کشید.
رسول خدا (ص) که شاهد این حرکات بود رو به او کرد و گفت: ترسیدی چیزی از فقر او به
تو بچسبد؟
مرد ثروتمند: نه.
پیامبر (ص) : ترسیدی چیزی از دارایی تو به او برسد؟
پاسخ داد: نه.
پیامبر (ص): ترسیدی لباس هایت کثیف شود؟
عرض کرد: نه.
حضرت فرمود:
پس چه سببی تو را به این کار وا داشت؟
عرض کرد: یا رسول اللَّه! من همدمی (شیطانی) دارم که هر کار زشتی را در نظرم زینت
می دهد و هر کار خوبی را زشت جلوه می دهد. من به خاطر این کار زشت خود، نصف
مالم را به او می دهم.
پیامبر (ص) به آن مرد تنگدست فرمود: نصف مال او را می پذیری؟
مرد تنگدست: نه.
مرد تروتمند گفت: چرا نمی پذیری؟
او در پاسخ گفت: زیرا می ترسم آنچه در دل تو آمده است در دل من وارد شود.
(فقیران را ناچیز شمارم).
امام کاظم علیه السلام فرموده است:
خدای عزّوجل می فرماید: من توانگر را برای شرافتش نزد خود توانگر نساختم و فقیر را
برای خواری اش در نظرم فقیر نکردم، بلکه؛ توانگران را به وسیله فقرا آزمودم و اگر فقرا
نبودند توانگران سزاوار بهشت نمی گشتند.
منبع: اصول کافی، باب فضل فقراء المسلمین / قصه های تربیتی / محمد رضا اکبری
اگر فقرا نبودند توانگران سزاوار بهشت نمی گشتند