اصول استراتژی در تبلیغات چیست؟

امروز بررسی میکنیم که اصول استراتژی در تبلیغات چیست؟

بسیاری افراد به اشتباه تصور می کنند که تبلیغات خوب باید طنز، درام و یا دارای متن خوبی باشد .

ولی حقیقت این است که موفقیت تبلیغات به دلیل استراتژی آن است.

برای نوشتن یک تبلیغ خوب، استراتژی تبلیغات باید بر حسب نوع رابطه ای که بین خریدار و کالا وجود دارد، تعیین شود به این ترتیب که تبلیغ باید جهت ایجاد ارتباط بین ویژگی های محصول و اهداف و ارزش های مشتری طراحی گردد (پیتر” و اولسون، ۲۰۱۰، ٤۳۱).

برای مثال اگر غذایی خوشمزه آماده کرده باشید و مهمانان گرسنه باشند، آنها توجهی به بشقابهای مورد استفاده شما نخواهند کرد.

به عبارت دیگر، اگر پیشنهادی که می دهید افراد را مجذوب خود کند مهم نیست که چگونه آن را ارائه می کنید.

البته اقداماتی وجود دارد که با انجام آنها می توانید تبلیغات خود را بهتر و جالب تر طراحی کنید ولی اهمیت کمتری دارند. اگر استراتژی شما اشتباه باشد حتی ترکیب بهترین دستخط با بهترین طرح تصویری جهان شما را از این تنگنا نجات نخواهد داد. یک تبلیغات خوب و اصیل از نظر

استراتژی بی عیب و دارای اجرایی کامل است (ولز و همکاران، ۱۳۸۳، ۶۲). –

تصور کنید سعی بر ترغیب نوجوانانی دارید که هفته ای ۱۰۰ تومان جهت پس انداز برای دوران بازنشستگی خود کنار می گذارند.

در ظاهر این کار منطقی به نظر می رسد ولی در واقع خوش شانس خواهید بود اگر حتی یک فرد بالغ علاقمند به این کار را پیدا کنید.

این استراتژی کاملا اشتباه است.

اولا شما دنبال مخاطب اشتباهی هستید و ثانیا مقداری پولی که درخواست می کنید احتمالا بیش از درآمد هفتگی آنها است.

این مثال، افراطی است ولی مشکل بسیاری از تبلیغات را به خوبی بیان می کند: گفتن مطالبی درست به مخاطب نامناسب.

معمولا در تبلیغات مطالب زیادی در مورد فرد خاصی گفته نمی شود و این موضوع بسیار مهم است. اگر چنین تبلیغی نوشته اید که فقط می گوید: «سلام. نام کسب و کار ما X است و شماره تلفن ما y» نباید تعجب کنید اگر تبلیغات شما موفقیت آمیز نباشد. این نوع تبلیغات بندرت کاری انجام میدهد به جز این که در یک مجله یا روزنامه چاپ می شود. افراد تبلیغات را نمی خوانند مگر آن که قول چیزی را به آنها بدهید.

پشت تمامی تبلیغات موفق یک استراتژی نهفته است.

اجازه بدهید اول مفهوم کلمه استراتژی را روشن کنیم.

استراتژی به معنی یک طرح و نقشه است: شما از افراد انجام چه کاری را می خواهید و چگونه قصد دارید آنها را وادار به انجام این کار کنید

برای روشن شدن مطلب مثالی میزنیم.

سوپر گوشت سر کوچه می خواهد تبلیغی کند. با این فرض که او باهوش ترین کاسب منطقه نیست، ابتدا اسم خود را در بالای تبلیغ و شماره تلفن خود را در پایین آن می نویسد. به تبلیغ خود نگاه می کند و تصور می کند که تبلیغات او گروه گروه مشتریان را بسوی او سرازیر می کند ولی در اشتباه است. به خاطر این که این تبلیغ کاملا غیرجذاب است و کسی به خود زحمت نمی دهد حتی به آن نگاه کند.

او فاقد استراتژی است. اجازه دهید یک استراتژی برای او تعیین کنیم. ابتدا باید بدانیم که او به دنبال چیست.

فرض کنید که به دنبال این است که افراد را تشویق به آمدن به مغازه و خرید گوشت از او نماید. ولی ما باید درباره افرادی که صحبت می کنیم دقیق باشیم.

با تمرکز دقیق بر افراد متوجه می شویم مالک سوپر گوشت به کسانی علاقمند است که خرید هفتگی خود را از بازار محل انجام می دهند.

چگونه او قصد دارد افراد را برای آمدن به مغازه اش ترغیب کند؟

آنها احتمالا از خرید از سوپر مارکتی که چند قدم پایین تر است کاملا راضی می باشند.

او نیازمند دلیل خوبی است تا آنها را قانع کند که از مغازه او خرید کنند.

 

بخش اول: اصول

 

. نظر شما درباره یک پیشنهاد خوب چیست؟

برای هر ۱۰ دلار خرید گوشت ۳ دلار هدیه در نظر بگیرید

. ایده ی بدی نیست

. احتمالا افرادی از این پیشنهاد استقبال خواهند کرد

. علاوه بر این انواع بیشتری گوشت با قیمت های ارزان تر، کیفیت بالاتر و خدمات دوستانه ارائه کنید و یک استراتژی نیز داشته باشید.

اگر یک بار افراد به خاطر استفاده از پیشنهاد شما به مغازه بیایند، به احتمال زیاد در هفته های بعدی نیز دوباره برای خرید خواهند آمد. شاید او در تبلیغات اول پول زیادی بدست نیاورد ولی، حداقل تعدادی مشتری بدست می آورد. این استراتژی با گذشت زمان و تکرار معامله موفق خواهد بود.

حال برای لحظه ای فکر کنید. استراتژی شما چیست؟ از چه کسانی می خواهید چه کاری انجام دهند و چگونه قصد دارید آنها را برای این کار ترغیب کنید؟