شعر زیبای باد ھا از علی احمد فایز
شعر زیبای باد ھا از علی احمد فایز بادها ای باد ھاچی زمزمه ی راز ميكنيد ھرشب فضای تنگ
شعر زیبای باد ھا از علی احمد فایز بادها ای باد ھاچی زمزمه ی راز ميكنيد ھرشب فضای تنگ
نغمه ی شادی فصل غصه سر رسيده و خيمه ي سياه شب بر چهره ي زمين گسترده شده بود و
شکوه مهربانی ساحل دريا، بي رنگ شده، سرخي غروب، ديگر سرخي زيبايي نيست؛ نيلي آسمان، از شمايل افتاده و سبزي
شعر و غزل کلیشه کن خون مرا به شیشه کن شعر و غزل کلیشه کن خون مرا به شیشه کن
شب است و شور عشق را باز در تو میبینم شب است و شور عشق را باز در تو میبینم
میگذرم از واژه ها تا تو بهتر بتونی نگاهمو ببینی میگذرم از واژه ها تا تو بهتر بتونی نگاهمو ببینی
قصه ي اندوه تلخم قصه ي قلب هراسان بشنو اي جان جانان تا بگویم قصه ي آن قصه ي اندوه
شعر در جدال با خویشتن از قاسم قره داغی در جدال با خویشتن دیده بگشا که من از خویشتن عریان
غزل قصه ی عشق از احمد خدادادی دهکردی قصه ی عشق من و او چه حکایت هاداشت غم دوری نگارم
شعر حکایت از احمد خدادادی دهکردی آن دلبر سیمین بر معبود تو هستی زیبا و دلارامی و مسعود تو هستی
تولید محتوای هدفمند با تضمین بازگشت وجه در صورت عدم ایجاد ورودی
تماس بگیرید: 0912-064-7344