داستان اخلاقی از شهید عبدالحسین برونسی

داستان اخلاقی از شهید عبدالحسین برونسی

افزایش تعداد ورودی وب سایت شما از گوگل فقط با تولید محتوای هدفمند ممکن است

این یک راهکارقطعی و همیشگی است

داستان اخلاقی از شهید عبدالحسین برونسی

فرمانده تیپ هجدهم جوادالائمه

نان حلال

بحث تقسیم اراضی که پیش آمد، عبدالحسین گفت: «دیگه این روستا جای زندگی

نیست، آب و زمین رو به زور گرفتن و می خوان بین مردم تقسیم کنند، بدتر اینکه سهم

چندتا بچه یتیم هم قاطی این هاست.»

رفتیم مشهد؛ خانه یکی از اهالی که خالی بود. موقتا همان جا ساکن شدیم. مانده بود

کار. دو ماه شاگرد سبزی فروشی شد و پانزده روز شاگرد لبنیاتی؛ اما سر هیچ کدام دوام

نیاورد.

می گفت: «سبزی فروشه که سبزی ها رو خیس می کنه تا سنگین تر بشه، لبنیاتیه هم

جنس خوب و بد رو قاطی می کنه و غش و کم فروشی داره. از همه بدتر اینه که

می خوان منم مثل خودشون بشم.»

بعد از آن یک بیل و کلنگ برداشت و رفت سر گذر. بعد از سه چهار روز یک بنا پیدا شده

بود که عبدالحسین را با خودش ببرد.

جان کندن داشت، مزدش هم روزی ده تومن بود ولی به قول عبدالحسین «هیچ طوری

نیست، نون زحمت کشی نون پاک و حلالیه، خیلی بهتر از اون دو تاست.»

منبع:کتاب خاک‌های نرم کوشک، ص26-24

 

 

داستان اخلاقی از شهید عبدالحسین برونسی

مشاوره سئو و تولید محتوا 09120647344

افزایش تعداد ورودی وب سایت شما از گوگل فقط با تولید محتوای هدفمند ممکن است

این یک راهکارقطعی و همیشگی است

امتیاز مقاله:
4.5/5

قیمت های ما به حدی بهینه است که بسیاری از وب سایت و شرکت های همکار تولید محتوای خود را به ما می سپارند.

جهت سفارش تولید محتوا و مشاوره رایگان در مورد استراتژی محتوا با ما در تماس باشید. 

نتیجه صد درصد تضمین شده است 

 

با یک کلیک تماس بگیرید