eliminate – خلاص شدن – رفع کردن – برطرف کردن – حذف کردن
when the railroad tracks are raised , the danger of crossing will be eliminated
وقتی ریل راه آهن بالا برده می شود خطر تصادف رفع می شود
villain – آدم شرور – آدم شر – جنایتکار – جانی
the villain concealed the corpse in the cellar
آدم شرور جنازه را در زیر زمین مخفی کرد
dense – فشرده – متراکم – انبوه – غلیظ
his keen knife cut through the dense jungle
چاقوی تیزش از میان جنگل انبوه راه عبور را باز کرد
utilize – استفاده کردن از – بهره بردن از
no one seems willing to utilize this vacant house
به نظر می رسد که هیج کس خواهان استفاده از این خانه ی خالی نمی باشد
humid – مرطوب – نمدار
most people believe that ocean air is quite humid
بیشتر مردم بر این باورند که هوای اقیانوس کاملا مرطوب است
theory – نظریه – تئوری
no one has advanced a theory explaining the beginnings of writing
هیچکس نظریه ی متقاعد کننده ای را ارائه نداده است که پیدایش خط را توضیح دهد
descend – پایین آمدن – فرود آمدن – ارتفاع خود را کم کردن
if we let the air out of a balloon , it will have to descend
اگر هوای یک بالن را خالی کنیم بناچار پایین می آید
circulate – به جریان انداختن – چرخیدن – پیچیدن – شایع شدن
a fan may circulate the air in summer , but it doesn’t cool it
پنکه در تابستان می تواند هوا را پخش کند اما آن را خنک نمی کند
enormous – بزرگ – عظیم – عظیم الجثه – فراوان – زیاد
public hangings once drew enormous crowds
اعدام های عمومی زمانی اجتماعات عظیمی را به سوی خود جلب می کرد
predict – پیش گویی کردن – پیش بینی کردن
who can predict the winner of the superbowl this year ?
چه کسی می تواند برنده جام برتر امسال را پیش بینی کند ؟
vanish – ناپدید شدن – غیب شدن – از بین رفتن
not even a powerful witch can make a jealous lover vanish
حتی یک جادوگر قدرتمند نمی تواند یک عاشق حسود را غیب کند
tradition – سنت – رسم – آداب و رسوم
all religions have different beliefs and traditions
همه مذاهب باورها و سنتهای متفاوتی دارند
rural – روستایی
rural areas are not densely populated
مناطق روستایی پر جمعیت نیستند
burden – بار – محموله – سنگینی – وزن – بار مسئولیت
ricky carried the burden throughout his college career
ریکی بار مسئولیت را در طول دوران دانشجویی به دوش کشید
campus – کوی دانشگاه – فضای دانشگاه – محوطه ی دانشگاه
i chose to go to penn state because it has a beautiful campus
می خواستم که به دانشگاه پن استیت بروم برای اینکه محوطه زیبایی دارد
majority – اکثریت – قسمت عمده – بخش اعظم
a majority of votes was needed for the bill to pass
برای اینکه لایحه تصویب شود اکثریت آراء لازم بود
explore – به دقت بررسی کردن – تحقیق کردن در – کندوکاو کردن
lawyer spence explored the essential reasons for the crime
وکیل اسپنس دلایل اصلی جنایت را بررسی کرد
topic – موضوع – مبحث – عنوان
valerie only discussed topics that she knew well
والری تنها درباره موضوعاتی که خوب می دانست بحث می کرد
debate – بحث – گفتگو – مجادله – مباحثه – مناظره
the debate between the two candidates was heated
بحث میان دو نامزد داغ بود