capsule – کپسول
he explored the space capsule for special equipment
او کپسول فضایی را جهت تجهیزات خاص مورد بررسی قرار داد
preserve – محافظت کردن از – نگهداری کردن از – ضبط کردن
the lawyers wanted to preserve the newest reforms in the law
وکلا می خواستند جدیدترین اصلاحات قانونی را حفظ کنند
denounce – متهم کردن – تهمت زدن به – محکوم کردن
the father denounced his son for lying to the district attorney
پدر پسرش را به خاطر دروغ گفتن به بازپرس بخش سرزنش کرد
unique – منحصر به فرد – تک – بی نظیر – بی همتا
going to africa was a unique experience for us
رفتن به آفریقا برای ما تجربه ای بی نظیر بود
torrent – سیل – سیلاب – رگبار – توفان
a massive rain was coming down in torrents
باران سنگینی به صورت سیلاب در حال باریدن بود
resent – رنجیدن از – دلخور شدن از – ناراحت شدن از
bertha resented the way her boy friend treated her
برتا از نحوه ی رفتار دوست پسرش رنجیده شد
molest – آزار رساندن به – اذیت کردن – مزاحم شدن
my neighbor was molested when walking home from the subway
همسایه ام وقتی از مترو به خانه باز می گشت مورد اذیت قرار گرفت
gloomy – تیره – تاریک – غمگین – افسرده – دلتنگ – عبوس
jones beach is not so beautiful on a gloomy day
ساحل جونز در یک روز دلگیر خیلی قشنگ نیست
unforeseen – غیر مترقبه – غیر منتظره – پیش بینی نشده
we had some unforeseen problems with the new engine
مشکلات پیش بینی نشده ای با متور جدید داشتیم
exaggerate – مبالغه کردن درباره – اغراق کردن درباره – بزرگ کردن
the book keeper exaggerated her importance to the company
دفتردار درباره ی اهمیت خود برای شرکت غلو کرد
amateur – آماتور – غیر حرفه ای
the amateur cross-country runner wanted to be in the olympics
دونده آماتور دو صحرایی می خواست در المپیک شرکت کند
mediocre – معمولی – متوسط – نه چندان خوب
the movie wasn’t a great one , it was only mediocre
فیلم بسیار برجسته ای نبود تنها یک فیلم معمولی بود
variety – تنوع – نوع – جور – گونه – قسم
the show featured a variety of entertainment
نمایش انواع سرگرمی ها را نشان می داد
valid – معتبر – دارای اعتبار – قانونی – منطقی
rita had valid reasons for denouncing her father’s way of life
ریتا برای محکوم کردن سبک زندگی پدرش لایل معتبری داشت
survive – زنده ماندن – جان سالم به در بردن – باقی ماندن
it was uncertain whether we would survive the torrent of rain
معلوم نبود که آیا از باران سیل آسا جان سالم به سر می بریم
weird – اسرار آمیز – ترسناک – مرموز – عجیب و غریب
becky had a weird feeling after swallowing the pills
بکی پس از بلعیدن قرص ها احساس عجیبی داشت
prominent – مشهور – سرشناس- صاحب نام – مهم – برجسته
my client is a prominent business person
موکلم تاجر مشهوری است