evade – فرار کردن از – خود را کنار کشیدن – طفره رفتن از
juan tried to evade the topic by changing the subject
جوان با عوض کردن موضوع سعی کرد از بحث دوری کند
probe – تحقیق کردن درباره ی – جستجو کردن در – بررسی کردن
the lawyer probed the man’s mind to see if he was innocent
وکیل ذهن مرد را کاوش کرد تا بفهمد آیا او بی گناه است
reform – اصلاح شدن – اصلاح کردن – مورد تجدید نظر قرار دادن
after the prison riot the council decided to reform the correctional system
پس از شورش در زندان شورا تصمیم گرفت نظام تادیب را اصلاح کند
approach – نزدیک شدن به – نزدیک آمدن – نگرش – رویکرد
her beau kissed sylvia when he approached her
معشوقه ی سیلویا وقتی نزدیک شد او را بوسید
detect – پیدا کردن – یافتن – متوجه شدن – کشف کردن
sam spade detected that the important papers had vanished
سام اسپید پی برد که برگه های مهم ناپدید شده اند
defect – عیب – نقص – کمبود – نقصان – کاستی – اشکال
the villain was caught because his plan had many defects
خلافکار دستگیر شد چون نقشه اش عیوب زیادی داشت
employee – حقوق بگیر – کارمند – مستخدم – کارگر
the employees went on strike for higher wages
کارگران برای دستمزد بالاتر اعتصاب کردند
neglect – بی توجهی کردن به – توجه نکردن به – بی اعتنا بودن
the senator neglected to make his annual report to congress
سناتور از ارائه گزارش سالانه اش به کنگره غفلت کرد
deceive – فریب دادن – گول زدن – گمراه کردن – اغفال کردن
atlas was deceived about the burden he had to carry
اطلس در مورد باری که باید به دوش می کشید فریب داده شد
undoubtedly – بدون تردید – بی شک – مسلما – به طور حتم – قطعا
ray’s team undoubtedly had the best debators in our county
بدون شک گروه ری بهترین مناظره کنندگان منطقه را در اختیار داشت
popular – مردم پسند – عامه پسند – محبوب – پرطرفدار
the beatles wrote many popular songs
گروه بیتل ها ترانه های مشهور زیادی نوشتند
thorough – تمام و کمال – کامل – حسابی – به تمام معنا
mom decided to spend the day in giving the basement a thorough cleaning
مادر تصمیم گرفت تمام روز را صرف تمیز کردن کامل زیر زمین کند
client – موکل – مشتری
my uncle tried to get general motors to be a client of his company
عموی من سعی کرد شرکت جنرال موتور را وادار کند یکی از مشتریان شرکتش باشد
comprehensive – جامع – مفصل – کامل – همه جانبه
mrs. silver wanted us to do a comprehensive study of edgar allan poe
خانم سیلور از ما خواست که بررسی جامعی درباره ادگار آلن پو انجام دهیم
defraud – فریب دادن – گول زدن – کلاه گذاشتن
my aunt saved thousands of dollars by defrauding the government
عمه ی من با کلاهبرداری از دولت هزاران دلار پس انداز کرد
postpone – به تعویق اندختن – به وقت دیگر موکول کردن – تاخیر
i neglected to postpone the party because i thought everyone would be able to come
من فراموش کردم مهمانی را به وقت دیگری موکول کنم زیرا فکر می کردم همه می توانند بیایند
consent – موافقت کردن – اجازه دادن – رضایت دادن
david would not consent to our plan
دیوید با طرح ما موافقت نمی کرد
massive – بزرگ – سنگین – حجیم – گنده
the boss asked some employees to lift the massive box
رئیس از چند کارمند خواست جعبه حجیم را بلند کنند